پرنسس تابستانی پرنسس تابستانی ، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

عزیزه دل ما

21 روز دیگه امید زندگیم میاد تو بغلم

سلام نفسم سلام دختر خوشگلم  الهی مامان فدای دست کوچولوت بشه عمرم دختر خوشگل من قراره که تاریخ 31/6/93 فرشته ها از تو اسمونها بیارنش بغل مامانش وباباش اخخخخخخخخخخخخخخخخخ جونننننننننننننننننننننننننننن خیلی خوبه دختر نازم میاد تو بغلم لباس خوشگلی ها که براش گرفتم بهش می پوشونم آخه چند روز پیش پنج شنبه 6/6/93 تولد حضرت معصومه بود وروز دختر الهی قربون دختریت بشه مامان عزیزم اون روز برات ساک بیمارستان بستم  که انشالله  اماده باشه برای اومدنت عمرم  با این که این روزها دیگه شمک مامان خیلی گنده شده و جای دخترم تنگ شده ومامان یه کوچولو برای بلند شدن واینها سختمه ولی خوب تمام بارداری هم ادم چشم می کشه شکمش اینقدر گنده بشه دیگه اخه ...
10 شهريور 1393

هوررررررررررررررررررا اتاق دخمل من اماده شد

سلام دختر قشنگم سلام گل رنگارنگم سلام امید زندگی من فدات بشم عزیز خانم بالاخره این اتاق دخملی ما هم اماده شد حالا دیگه دخترم برا خودش یدونه اتاق خوشگل وناز داره برا خودش یدونه تخت کوچولو داره کلی لباس داره اسباب بازی داره هر چیزی که فکرش را بکنی برات خریدم قربونت بشم انشالله بزرگ بشی هرچی که دلت خواست هرچیکه توی این دنیاست به پاهات میریزم آخه تو ارزوی من بودی امید زندگی من حالا می خوام برات عکسهای اتاقت بزارم قربوت بشم کی بشه انشالله بزرگ بشی خانم دکتر بشی یا هر شغل دیگه ای که خودت دوست داری اونموقع که ایا من باشم یا نباشم این اتاق ببینی که با چه عشقیو با چه ذوقی با بابایی برات درست کردم اونموقع است که تازه کلی از دیدینش کیف می کنی .همینجا ب...
2 شهريور 1393

این روزها خیلی دلتنگتم

سلام عشق مامان سلام امید زندگی من دختر عزیزم این روزها که دیگه چیزی نمونده بیایی بغل مامان وبابا خیلی دیر میگذره نمیدونم چرا شاید به خاطر این هست که من دیگه تحملم کم شده شاید به خاطر این هست که دیگه دوست دارم قدمهای خوشگلت را بذاری توی خانه قدمهای خوشگلت روی چشمام فدای پاهای کوچولوت بشم عمرم مامانی فدات بشم خواهش می کنم زودی بزرگ شو و بیا پیش مامان وبابا که دیگه تحمل نداریم وهر روز برام مثل 100 سال می گذره دوست دارم عزیزم
27 مرداد 1393

امروز دختر خوشگلم دیدم

سلام دختر خوشگلم قربونت بشم سلام عمر مامان الهی قربونت بشم که حسابی بزرگ شدی خانم شدی نفس مامان ساینا دکترم برام سونو نوشته بود که 10 روز دیگه برم من که دیگه طاقت نیاوردم ورفتم سونو اخه خوب دلمون برا دخترمون تنگ شده بود دیگه من صبح رفتم نوبت گرفتم وخدا را شکر زیادمعطل نشدم بابایی هم نزدیک سونو گرافی کار داشت گفت هر موقع نوبتت شد زنگ بزن بیام من هم زنگ زدم بابایی اومد رفتیم دختر خوشگلم را دیدیم الهی قربونت بشم توی 29 هفته و 4 روز 1650 گرم وزن داشتی  دکتر سونو گفت خیلی عالی و دخترتون کلی بزرگ وتپل شد ودکترحسابی تمام اعضای بدنت را نشونمون داد بابایی که رفته بود توی مانیتور از ذوق وکلی کیف کرد نگاهت می کرد من که داشتم از ذ...
30 تير 1393

این روزهای ساینا خانمم

سلام عشق مامان خوبی قربون اون چشمهای نازت بشم که همه می گن ای کاش شبیه چشمهای خودت بشه چشمهای مامان ا(سبز)ولی من فکر نمی کنم بیشتر فکر می کنم چشمات شبیه بابا جون هادی می شه (قهو های)خوب باشه هر جور که باشه هر شکلی باشه برای من که تو عشقمی امید زندگیمی چه فرقی می کنه فقط این برام مهمه که سالم باشی الان که 27 هفته هستی  فکر کنم قدت 36 سانتی متر شده و وزنت 900 گرم الهی قربون اون دست وپای کوچولوت بشم عشقم داری حسابی تو شکم مامان شیطونی می کنی هر موقع که بازی می کنی یا تکون می خوری شکم مامان بالا وپائین میره قشنگ حرکاتت را از روی شکم می توانیم ببینیم و بابا جون هادی هم دستش را میزاره روی شکمم تا یه کم حرکت های تو را احساس کنه ولی خوب آخ...
10 تير 1393

درست کردن خانه به افتخار ورود دخترم

سلام ساینا خانمم سلام دختر خوشگلم الهی مامان قربون اون خستگی هات بشم من را ببخشش که تو را خسته کردم با کار کردنم وجابه جا کردن وسایل عزیز دلم آخه داشتیم خانه را خوشگل می کردیم حسابی چون دختر ناز من 3 ماه و 8 روز دیگه میاد باید خونمون را خوشگل کنیم مخصوصأ اتاق ناز دختر را الهی قربون اون پاهای کوچولوت بشم قربون اون قدمهات بشم که می خوای روی چشمای من بزاری عمر خوشگلم مامانی قول بده زود و سالم بیایی بغلم ببینی که می خوام برات چیکار کنم دنیا را به پاهات می ریزم عزیز دلم  خیلی دوست دارم نفسم
26 خرداد 1393

سونو انومالی مجدد دخملی

سلام عشق مامان سلام نفس مامان الهی قربون اون پاهای کوچولوت بشم که سونو اینقدر اوردی بالا نزدیک بود برن تو دهنت الهی من فدات بشم که اینقدر با اون پاهای کوچولوت بازی می کردی  اون دستای نازت را تو دهنت می کردی یا  روی چشمات می گذاشتی فکر کنم داشتی با مامان بازی می کردی اره شیطونم مامان خدا را شکر که سالم بودی و هم چیز را دکتر گفت خیلی خوبه هیچ مشکلی نیست من هم با خیال راحت دیگه اومدم خانه دیگه هیچ استرسی ندارم الان فقط روز شماری می کنم که این مدت هم زود تمام بشه و زودتر بیایی بابا جون هادی هر روز ازم می پرسه پس چرا ساینا به دنیا نمیاد دلم براش تنگ شده زودی بیا نفسم
7 خرداد 1393

امروز 5 ماهگی دخترمه

سلام عشق مامان قربونت بشم که بزرگ شدی خانم شدی امروز 4/3/92 دقیقأ 5 ماهت هست دیگه داره این روزها هم کم کم تمام میشه زودتر بیایی بغل مامان وبابا الهی قربونت بشم عزیزم خیلی باید مواظب باشی که مشکلی برات به وجود نیاد من هم خیلی مواظبم که تو عزیز دلم میوه زندگی به سلامت به دنیا بیایی عمرم با جنین حرف بزن! جنین صدایت را می شنود. طول جنین 29 سانتی متر است و وزن آن 650 گرم است. قربونت بشم مامانی الان دیگه اینقدری تو دل مامان فدای اون گوشات بشم که دیگه صدای مامان می شنوی عزیزم خیلی دوست دارم فقط 4 ماه دیگه مونده
4 خرداد 1393